وقتی چمدانش را بست, نگفتم:"عزیزم این کار را نکن"
نگفتم :"برگرد و یک بار دیگه به من فرست بده."
وقتی پرسید دوستش دارم یا نه؟ رویم را برگرداندم.
حالا او رفته و من
تمام چیزهایی را که نگفتم ,می شنوم.
او را در آغوش نگرفتم و اشک هایش را پاک نکردم.
نگفتم: "اگر نباشی زندگی ام بی معنی خواهد بود."
فکر می کردم از تمام این بازی ها خلاص خواهم شد.
اما حالا تنها کاری که می کنم
گوش دادن به چیزهائی است که نگفتم.
او رفت
و مرا تنها گذاشت
تا با تمام چیزهایی که نگفتم , زندگی کنم.
در خلوتم تنها تو را می جویم
نظر فراموش نشه
نظر فراموش نشه